نفس هنوز بالا نمیآید پس از ۵۹ بار جراحی
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۵۶۱۴۰
همشهری آنلاین- زهره حاجیان: با وجود ۵۹ باری که جراحی شده است هنوز هم نمیتواند خوب نفس بکشد و صورتش به شکل اول خود برنگشته است. گفتوگوی این هفته ما با جانباز ۷۰درصد محله است که همه کودکی و نوجوانیاش در کوچههای شهرک ولیعصر(عج) گذشته.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
رزمنده جوان مقابل دشمن مسلحتصورش هم سخت است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فقط ۵۴ روز از شروع جنگ تحمیلی و حمله عراق به ایران گذشته بود که اتفاق آمد و روبهروی مجتبی ایستاد تا به او یادآوری کند دشمن کاملاً مسلح و مجهز است. به او میگفتند با خمسه خمسه مجروح شدهای و مجتبی تازه اسم این نوع سلاح را میشنید، اما آنچه دلش را قرص میکرد این بود که فرمان امام(ره) و نجات کشور و دفاع از مردم برایش مهمتر از هر مسئلهای بود و با خودش تکرار میکرد مجروحیت که مهم نیست، کاش شهید میشدم.
هیچ بیمارستانی مرا قبول نمیکردمرد ایستاد و بهت زده به توپ و خمپارههایی که بر سرشان میریخت نگاه کرد. پیش چشمانش سربازانی بودند که جانانه مقاومت میکردند و عاشقانه به شهادت میرسیدند. پشت سرش نیروهای دشمن بودند که بیمهابا به پیش میتاختند و بلند بلند میخندیدند. مجتبی بغض کرد. نمیدانست چه کند. تا رسیدن نیروها باید مقاومت میکردند. به طرف همسنگرش علی رفت و او را روی دوش گرفت. گرمی خون را روی گردنش حس کرد و بیاعتنا به صدای نامفهوم علی که از او میخواست او را زمین بگذارد به راهش ادامه داد.
چند قدم به چادر صحرایی نمانده بود که صدای زوزه گلولهای او را میخکوب کرد. حتی نفهمید که چه زمانی و چگونه به زمین افتاد. حتی روزها بعد که سر و صورتش باندپیچی شده بود نمیدانست کجاست و چه اتفاقی برایش افتاده. فقط بارها صداهایی را شنیده بود که میگفتند گلوله درست روی صورتش منفجر شده و بیشتر قسمتهای صورت را از بین برده است. بیمارستان آبادان، بوشهر و حتی طالقانی تهران هم نتوانستند کاری کنند و در نهایت مرد را به بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری تهران منتقل کردند تا با جراحیهای متعدد بتوانند حداقل راه تنفس را برای این جوان باز کنند.
نمیتوانم خوب نفس بکشم۵۹ بار عمل جراحی روی صورتی که گوشت و پوست و استخوان نداشت و ترمیم بخشهای تنفسی و دهان، کار آسانی نیست. هر بار بخشی از استخوان ران و استخوانهای دیگر بدن برداشته میشد و به جای بینی و گونه و فک استفاده میشد، اما مرد پس از گذراندن ۵۹ بار جراحی هنوز هم نمیتواند براحتی نفس بکشد و غذا بخــورد. مجتبی مروتی، جـــانباز ۷۰درصــــد بــا بیان اینکه نفس کشیدنش دچار مشکل شده است میگوید: «مشکل غذا خوردن را میشود با ترفندهایی مانند میکس کردن یا خوردن غذاهایی مانند سوپ و آش حل کرد، اما نمیتوانم براحتی از راه بینی نفس بکشم. به دلیل تنفس از دهان اکسیژن کم میآورم و بسیار اذیت میشوم.»
زندگی با جانباز آسان نیستمجتبی مروتی ۵ سال پس از مجروحیت با حبیبه سادات موسوی ازدواج میکند و حاصل این ازدواج، پسری به نام محمد و دخترانی به نام بنتالهدی و مرضیه است. پسر مهندسی صنایع خوانده، بنتالهدی دکتر داروساز است و مرضیه، مدرک مهندسی معماری دارد. جانباز ۷۰درصد محله با بیان اینکه جنگ تحمیلی و مجروحیتش تأثیرهای زیادی بر زندگی خانوادهاش گذاشته میگوید: «جنگ تحمیلی برای من و همه جانبازان و یادگاران جنگ تبعاتی داشت، اما همسرم با داشتن اعتقادات دینی و معنوی همیشه کنارم بود. هر چند او و فرزندانم به دلیل جراحیهای مکررم بسیار اذیت شدند. حتی وقتی شنیدند که جراحان در انگلستان اعلام کردند که دیگر کاری برای من نمیتوانند انجام دهند تنهایم نگذاشتند و همیشه مرا همراهی کردند.»
او با تأکید بر نقش همسران جانبــــــازان در زندگی این قشر میگوید: «زندگی کنار یک جانباز بسیار سخت است، مخصوصاً جانبازی با وضعیت امروز من. هرچه دارم را مدیون همسرم میدانم که همواره یار و یاورم بود.»
کاش همیشه همسرم لبخند بزند«حبیبه سادات موسوی» همسر جانباز هممحلهای ما میگوید: «۱۵ ساله بودم که مجتبی به خواستگاریم آمد. پدرم مخالف بود و فکر میکرد که از روی احساس بچگی تصمیم گرفتهام، اما وقتی دید در تصمیم مصمم هستم رضایت داد. زندگی با یک جانباز در کنار سختیها، شیرینیهای خود را دارد و آنچه من در این زندگی به دست آوردم بسیار ارزشمند است، اما دیدن رنج و عذابی که میکشید همیشه آزارم میداد. او بسیار درد کشیده، البته الان هم درد میکشد و با دارو آرام میشود.»
موسوی ادامه میدهد: «خدا را شکر میکنم که لیاقت همسری یک جانباز را داشتم. همیشه سعی کردم تا بچههایی تربیت کنم که قدر ایران، شهدا و امامشان را بدانند. صبوری کردم که بدانند پدرشان و یادگاران جنگ اسطورههایی هستند که باید قدرشان را بدانیم. به آنها آموختم در هر مقام و هر جایی که هستند باید به مردم خدمت کنند و همیشه در زندگیام یک آرزو داشتم و دارم؛ همیشه همسرم خوشحال باشد و لبخند بزند.»
سر بزنید؛ اما هدیه نیاوریدمروتی میگوید: «مسئولان شهرداری هم گاهی به ما سر میزنند و جویای احوالمان هستند. اما از بنیاد شهید کسی سراغ جانبازان و خانواده شهدا را نمیگیرد. هرچند خانوادهها توقع زیادی ندارند و به سر زدن و دلجویی قانع هستند.» همسر این جانباز میگوید: «سال گذشته از بنیاد شهید به دیدنمان آمدند و یک فلاسک چای آوردند که بسیار ناراحت شدیم. به مسئولان بگویید به دیدنمان بیایید و هدیه هم نیاورید.»
خدا کند کسی به پدرم نخنددخانواده مروتی یکی از خانوادههای خوب و شاد هستند آنها هر از گاهی دور هم مینشینند و از خاطرات گذشته میگویند. مجتبی با بیان خاطرهای از کودکیهای مرضیه میگوید: «یک روز مرضیه آرام به مادرش گفته بود که من در کودکی هر روز مقداری از پول تو جیبیام را در صندوق صدقه میانداختم تا کسی بهصورت بابای من نخندد.»
روزهای عاشقی یادش بخیرروزهای سختی بود. هر روز ۸ سال دفاعمقدس حال و هوای خاصی داشت. همه با هم مهربان بودند و با جان و دل برای اسلام و نجات مرزهای کشور تلاش میکردند. مرد با مرور روزهای اول جنگ تحمیلی میگوید: «آن روزها ما در محله شهرک ولیعصر(عج) زندگی میکردیم. برادرانم و جوانهای فامیل در جبهه بودند. برادر بزرگترم، مصطفی که جانباز شیمیایی است و این روزها حال و روز خوبی هم ندارد در جبهه بود. مرتضی، برادر کوچکم و پسر عمویم، ابراهیم به شهادت رسیده بودند. مرتضی ۲۰ سال بیشتر نداشت که در عملیات والفجر ۸ در فاو شهید شد. پیکر مرتضی جایی بود که کسی امید نداشت که بتوانیم پیکرش را برگردانیم، اما به هر حال توانستیم پیکر او را به تهران منتقل کنیم. مرتضی بر اثر اصابت خمپاره به مین به شهادت رسیده بود. او سر نداشت. یکی از دستها و پاهایش هم قطع شده بود.»
او با اشاره به اینکه مادرش «سیده ربابه مصطفوی» زنی بسیار مقاوم و بزرگی است میگوید: «مادر اصرار میکرد که پیکر مرتضی را ببیند، اما همه مخالفت میکردند و میترسیدند که نتواند تحمل کند. او هیچوقت برای شهادت برادرم گریه نکرد و زمانی که مرا با وضعیت خیلی بد صورتم روی تخت بیمارستان دید گریه نکرد. من شب تاسوعا مجروح و روز عاشورا به تهران منتقل شدم. مادرم هرگز مانعی برای حضور من و برادرانم در جبهه نمیشد و این روزها هم همیشه دعایمان میکند.»
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۸ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۸/۱۰
کد خبر 781940منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: جنگ تحمیلی ۵۹ بار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۵۶۱۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا نباید سراغ «پیکرتراشی» بروید؟
سید صاحب حسینینژاد با اشاره به تمایل به انجام عملهای زیبایی از جمله پیکرتراشی اظهار کرد: در حال حاضر عملهای زیبایی به ویژه پیکرتراشی در سطح جامعه بسیار فراگیر شده است در حالی که باید توجه شود این جراحیها، عملهای درمانی هستند؛ همان طور که افراد برای بسیاری از بیماریها مانند بیماری قلبی و گوارشی به پزشک مراجعه میکنند باید برای انجام عملهای زیبایی نیز به پزشک مربوطه مراجعه کنند.
به گزارش ایسنا، وی افزود: در مدت آموزش جراحی پلاستیک و زیبایی به جراحان فوق تخصص، آموزشهایی ارائه میشود تا بسیاری از مراجعهکنندگان را از انجام عملها منصرف کنند. یادمان باشد که فرد برای انجام عمل زیبایی به ویژه پیکرتراشی باید از هر نظر در سلامت کامل عمومی باشد. به هیچ عنوان نباید دیابت داشته باشد و در صورت داشتن این بیماری، باید دیابت کنترل شده باشد. همچنین فرد نباید بیماری تیروئید داشته باشد و در صورت داشتن این بیماری، باید کنترل شده باشد.
این فوق تخصص جراحی پلاستیک و زیبایی بیان کرد: زمانی که فردی به یک پزشک فوق تخصص جراحی پلاستیک و زیبایی مراجعه میکند باید ارزیابیهای قبل از عمل برای وی انجام شود؛ به طور مثال، فاکتورهای خون، دیابت، تیروئید، کبد و کلیه بررسی شود و فرد باید از هر نظر در سلامت کامل باشد یا بیماری وی تحت کنترل باشد.
حسینینژاد عنوان کرد: پیکرتراشی شامل آبدومینوپلاستی، لیپوساکشن و لیپوماتیک است. لیپوماتیکها، جراحیهایی هستند که تنها تجمع موضعی و کوچک چربی در سطح بدن را برطرف میکنند، اما لیپوساکشن بسیار فراگیرتر است و چربیهای قسمتهای مختلف بدن را تخلیه میکند.
وی افزود: آبدومینوپلاستی نیز یک عمل جراحی است که بر لیپوساکشن افزوده میشود. در این جراحی، شاخص توده بدنی برای شروع عملهای پیکرتراشی بسیار مهم است و فردی که تحت این جراحی قرار میگیرد باید شاخص توده بدنی مناسبی داشته باشد و دچار چاقیهای مفرط نباشد.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با بیان اینکه عملهای جراحی پلاستیک برای کاهش وزن نیستند، گفت: اگر فردی احساس چاقی میکند یا از وزن خود رضایت ندارد به هیچ عنوان نباید به فکر عمل جراحی پلاستیک زیبایی باشد بلکه قبل از آن باید به همکاران متخصص تغذیه یا متخصصان چاقی مراجعه کند و در نهایت پس از کاهش وزن و رسیدن به وزن ایدهآل، به جراح پلاستیک مراجعه کند.
وی افزود: تاکید میشود کسانی که عملهای زیبایی انجام میدهند خود را به عنوان بیمار فرض کنند بنابراین بیمار حتما باید به پزشک مراجعه کند و به جز پزشکان دورهدیده جراحی پلاستیک که در عملهای سخت تبحر دارند، نباید به فرد دیگری مراجعه کرد.
حسینینژاد گفت: جراحیهای پیکرتراشی با عارضه و مرگ و میر همراه هستند. اگر فردی از نظر سلامت عمومی و ایمنی در شرایط مناسب و ایدهآل نباشد شانس آسیب، عارضه و مرگ و میر برای وی وجود دارد بنابراین تاکید میشود برای انجام جراحی به متخصص جراحی پلاستیک مراجعه شود تا همه جنبههای عمومی بررسی و سنجیده شود.
وی افزود: کارهای زیبایی باید توسط پزشک متخصص زیبایی انجام شود و کلینیکهای زیبایی یا کسانی که در این خصوص فعالیت دارند، صلاحیت انجام این کار را ندارند. این عملها توام با عارضه و مرگ و میر هستند و فرد باید در شرایط بسیار مناسب جراحی شود.